گنجینه بهترین و زیباترین شعر در مورد آسمان آبی و ابری و زیبا
گلچین زیباترین شعر در مورد بذل و بخشش
شعر در مورد بذل و بخشش شعر در مورد بذل و بخشش ,شعر درباره بذل و بخشش,شعر برای بذل و بخشش,شعر در باره بذل و بخشش,شعر با بذل و بخشش,شعر درمورد بذل …
گلچین زیباترین شعر در مورد بی معرفتی دوستان
شعر در مورد بی معرفتی دوستان شعر در مورد بی معرفتی دوستان,شعر در مورد بی معرفتی دوست,شعر درباره بی معرفتی دوستان,شعر درباره بی معرفتی دوست,شعر در مورد بی وفایی دوستان,شعری در مورد …
گلچین زیباترین شعر در مورد عصبانیت
شعر در مورد عصبانیت شعر در مورد عصبانیت ،شعری در مورد عصبانیت،شعر در مورد خشم و عصبانیت،شعر درباره عصبانیت،شعر در مورد کنترل عصبانیت،شعر کوتاه در مورد عصبانیت،شعر عصبانیت،شعر عصبانیت از عشق،شعر های …
شعر در مورد آسمان
شعر در مورد آسمان,شعر در مورد آسمان ابری,شعر در مورد آسمان شب,شعر در مورد آسمان و زمین,شعر در مورد آسمان پر ستاره,شعر در مورد اسمان ابری,شعری در مورد آسمان,شعری در مورد آسمان,شعر در مورد اسمان ابی,شعر کوتاه در مورد آسمان,شعری درمورد آسمان ابری,شعر درباره آسمان ابری,شعر کوتاه در مورد آسمان ابری,شعر در مورد آسمان و ابر,شعر زیبا درباره آسمان ابری,شعر نو درباره آسمان ابری,شعر درمورد اسمان شب,یک بیت شعر در مورد اسمان شب,شعر کوتاه درمورد آسمان شب,شعر درباره اسمان شب,شعر کوتاه درباره اسمان شب,شعری در مورد اسمان شب,شعر در باره آسمان شب,شعر کوتاه در مورد اسمان شب,یک شعر در مورد آسمان شب,شعری در مورد آسمان آبی,شعری در مورد آسمان شب,شعر در مورد آسمان آبی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از باران و برف و آبشار و کوه و …در این مطلب سعی نموده ایم بهترین اشعاری که در مورد آسمان سروده شده است را برای شما سروران گرامی گردآوری کرده و تقدیم نماییم
شعر کوتاه درمورد آسمان شب
چون آسمان از گوشمال آهنگ می سازد ترا
متن زیبا و رسمی برای تولد
قهقهه هایی آسمانی و آرامش زلال زندگی را برایت آرزو دارم
زمین در انتظار تولد یک برگ ،
من در حال شمارش معکوس
صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است . . .
تولدت مبارک
شعر درمورد اسمان ابی
شعر کوتاه در مورد آسمان شب
شعر کوتاه درباره آسمان
شعری کوتاه درباره آسمان شب
شعر آسمان
شعر آسمان آبی
شعر آسمان ابری
تو عشق بودی که آمدی
آسمانی که تو نشانم دادی بال و پرم داد
خورشیدی که بعد از تو درآمد
روز دیگری بود
شعر آسمان آبیست
در بیداری خواب دیدم
آمده ای
می خندی
مهربانی ات نور می پاشد
به دل تاریک و خسته ی من …
تو را که آسمان
استعاره ای از پشت پلک های توست
چه نیازی ست
به کبوتر بال و پر شکسته ای چون من …
شعر اسمان ابی
چه شوی ز دیده پنهان که چو روز مینماید
رخ همچو آفتابت ز نقاب آسمانی.
شعر درباره آسمان آبی
از آسمان می افتم
سقوط تکه ابریست
که دست بر پیراهنم می ساید
ترس قطره اشکی ست
که نمی ریزد
قصه ی گندم به تکرار نان می رسد
قصه ی آدم به پایان مرگ…
شعر نو آسمان آبی
نامت را
به تمام پرنده ها یاد داده ام
به آسمان
به ابرها
و به شعرهایم
شعر در وصف آسمان آبی
عید که آمد
فکری برای آسمان تو خواهم کرد
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی
کنار ماهت بگذارم
زندگی
همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست
گاهی هم دستی به موهایت بکشی
بایستی کنار پنجره
و با درخت و باغچه صحبت کنی
پنهان نمی کنم که پیش از این سطرها
“دوستت دارم” را
می خواسته ام بنویسم
حالا کمی صبر کن
بهار که آمد
فکری برای آسمان تو
و سطرهای پنهانی خودم
خواهم کرد….
شعر درمورد آسمان آبی
اگر گنجشکی تازهبالی
در شعر کوچک من لانه کن
اگر آفتابی تازهزادی و راه را نمیشناسی
در آسمان خانۀ من پرسه زن
اگر توفانی و دریاهایت کوچکند
در بستر من شعلهور شو
ای بادپا
شعر اسمان ابریست
آسمان
و هر چه آبیِ دیگر
اگر چشمان تو نیست
رنگ هدر رفته است
بر بوم روزهای حرام شده
چه رنگها که هدر رفتند
و تو نشدند.
شعر اسمان ابری
بوسه هایم ابری می شوند
و پشت سرت
آسمان، آسمان فرو می ریزند
و مثل پرستویی
کنار پنجره ی اتاقت می خوابند و
سراغت را می گیرند
هر جا که بوی تو باشد
همان جا فرو می ریزند
بوسه هایم نیز مثل خودم
نه مادر دارند، نه وطن
شعر آسمان ابر
از این همه برف
که دندانت را سفید کرده است
چه برف گرانی
آسمان به زمستان مدیون است.
شعر درباره آسمان ابری
گاهی
به کبوتری فکر می کنم
که بالهایش آسمان را به زمین دوخت
و بر پاهایش حرف هایی بسته شده بود
که راه را به آن نشان می داد
شعر آسمان همیشه ابری نیست
اگر باد نبود
کنارم بند میشدی
همینجا که میدانی !
اگر باد نبود
آسمانم را سراسر ابر نمیگرفت …
و من
این همه دلتنگ نمیشدم ابرآلود …
شعر برای آسمان ابری
چه بوی خوشی میوزد از سمت آسمان
پَرپر هزار و یکی گنجشک بهارزا
بر شاخسار بلوطی که بالانشین است
و باز پناه جُستن پوپکی
پیالهی آبی …
شعر نو آسمان ابری
اکنون رَخت به سراچه ی آسمانی دیگر خواهم کشید .
آسمان ِ آخرین
که ستاره ی تنهای آن تویی
شعری درمورد آسمان ابری
آسمان ِ روشن
سرپوش بلورین ِ باغی
که تو تنها گل آن، تنها زنبور آنی .
باغی که تو
تنها درخت آنی
و بر آن درخت
گلی ست یگانه
که تویی
شعر در مورد آسمان ابری
ای آسمان و درخت و باغ ِ من
گل و زنبور و کندوی من !
با زمزمه ی تو
اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رؤیای آن تویی
شعر آسمان هم زمین میخورد چارتار
پاییز از چشمان من شروع شد
از برگ ریزان دلم
از نارنجیِ سکوتم
که مشت مشت دلتنگی به آسمان می پاشید
شعر آسمان هم زمین میخورد از کیست
ای پرنده زیبا
زخم بالت را که میبستم
عاشقت شدم
نباید اینقدر بیرحمانه دور میشدی
بی پر و بالم من
آسمان به آسمان
چگونه دنبالت بگردم؟
ای پرنده زیبا
اسیر زیباییات شدهام
مرا به قفس انداخته ای!
شعر آسمان هم زمین میخورد از چارتار
خندیدیم؛
ما به پرواز بادبادک در آسمان خندیدیم!
پرنده ای که بال هایش
هنوز در اسارت ما بود.
شعر ترانه آسمان هم زمین می خورد
به آسمان سلام کن
به خورشید لبخند بزن
عزیزنم
با فنجانی عشق
صبحت را آغاز کن
برخیز
ببین روبرویت نشسته ام
صبح در چشمان تو زیباست…
آسمان هم زمین می خورد شعر
آسمان شهر ما
از صبح می بارید
خیابان زیر نور نقره صدها چراغ آن شب
تن بیمار را
با روغن باران جلا می داد
در آن خلوت
صدای پای ما بود و صفیر باد
و تنها چتر سرخ او
دم بدرود
لب ما را به کار بوسه با هم دید
شعر آهنگ آسمان هم زمین میخورد
تو باد و شکوفه و میوه ای
ای همه ی فصولِ من
ای آسمان و درخت
باغ من
گل و زنبور و کندوی من
با زمزمه ی تو
اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن
تویی
متن شعر آسمان هم زمین میخورد چارتار
آسمان چشمهای تو بود
پنجره را باز کردی
و من
پَرپَر زدم
برای دوست داشتنت
پرنده باید بود
شاعر شعر آسمان هم زمین میخورد
آغوش من
فرودگاه ِفرودهای اضطراریِ توست
هر جا آسمانت ابری شد
یا که بالت زخمی
بازوهای من
به روی تو باز است هنوز
فرود بیا پرنده ام
فرود بیا
متن شعر اسمان هم زمین میخورد از چارتار
نه آسمان
در چارچوب پنجره می گنجد
نه دریا
در چار سنگ حوض
نه جنگل
در چار دیوار باغ
شرابی دیرینه
خم را می شکند
و سر می رود
از لب جهان
چنان بی کرانه ای
که هر ستایشی
محدودت می کند
شعر بسیار زیبا از احمد شاملو در مورد آسمان
من کیم؟ گنج مهر و وفایم
من کیم؟ آسمان سخایم
من کیم؟ چهره یی آشنایم
مادرم، جلوه گاه خدایم
من کیم؟ عاشق روی فرزند
جان من پر کشد سوی فرزند
بر نخیزد دل از کوی فرزند
عاشقم، عاشقی مبتلایم
اشعار آسمانی
چرا همیشه همین است آسمان و زمین؟
زمان هماره همان و زمین همیشه همین؟
اگرچه پرسش بی پاسخی است، می پرسم:
چرا همیشه چنان و چرا همیشه چنین؟
چرا زمین و زمان بی امان و بی مهرند؟
زمان زمانه ی قهر و زمین زمینه ی کین؟
حدیث آدمی و چرخ آسیاب زمان
حدیث جام بلور است و صخره ی سنگین
هزار شاید و آیا به جای یک باید
گمان کنم، به گمانم نشسته جای یقین
اگر که چون و چرا با خدا خطاست، چرا
چرا سوال و جواب است روز بازپسین؟
چرا در آخر هر جمله ای که می گویم
تو ای نشانه ی پرسش نشسته ای به کمین؟
شعر نو کوتاه در مورد تنهایی
تو آسمان دنیا هر کسی ستاره ای دارد
چرا وقتی نوبت ماست آسمان جایی ندارد
شعر در مورد تولد
باهفت آسمون پرازگل یاس ومیخک
با صدتا دریا پر از عشق و اشتیاق و پولک
یه قلب عاشق بایه احساس بی قرار و کوچک
فقط میخواد بهت بگه تولدت مبارک
شعر کوتاه در مورد ماه محرم
در عزای شه دین کرببلا می لرزد
نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد
گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش
کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد