گلچین زیباترین شعر در مورد تصادف

گلچین زیباترین شعر در مورد تصادف

شعر در مورد تصادف شعر در مورد تصادف ,شعر درباره تصادف,شعر برای تصادف,شعر در باره تصادف,شعر با تصادف,شعر درمورد تصادف,شعر با کلمه تصادف,شعر با کلمه ی تصادف,شعری در مورد تصادف,شعری درباره تصادف,شعر …

گلچین زیباترین اشعار پل الوار

گلچین زیباترین اشعار پل الوار

اشعار پل الوار اشعار پل الوار,شعر پل الوار,شعر پل الوار دوست دارم,شعر پل الوار مدار صفر درجه,ترجمه اشعار پل الوار,شعر پل الوار به انگلیسی,شعر پل الوار در مورد تولد,ترجمه شعر پل الوار,ترجمه …

گلچین زیباترین شعر در مورد جعبه

گلچین زیباترین شعر در مورد جعبه

شعر در مورد جعبه شعر در مورد جعبه ,شعر درباره جعبه مدادرنگی,شعر جعبه جواهر ابی,شعر جعبه جواهر,متن شعر جعبه جواهر,شعر بابای جعبه ای,متن شعر جعبه جواهر ابی,متن آهنگ جعبه جواهر,متن ترانه جعبه …

شعر در مورد جنگ

شعر در مورد کارگر

در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جنگ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

هزار سیلاب خون، چو رود کارون، گذشت

مگو چه هنگامه بود! بگو چه بیداد شد…

وطن! چه سرها به خاک، فتاد تا کار تو

ز سر به سامان رسید، ز نو به بنیاد شد

شعر در مورد جنگ

ننگ است کمی درنگ تا پیروزی

از دست منه تفنگ تا پیروزی

دانی چه بُوَد پیام یاران شهید

این‌ است که جنگ جنگ تا پیروزی

شعر در مورد جنگ افغانستان

اگر پیل زوری و گر شیر جنگ

 به نزدیک من صلح بهتر که جنگ

شعر در مورد جنگ نرم

چون که بیرنگی اسیر رنگ شد

موسیای با موسیای در جنگ شد

چون به بیرنگی رسی کان داشتی

موسی و فرعون دارند آشتی

شعر در مورد جنگ تحمیلی

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

شعر در مورد جنگ ایران و عراق

دردهای من

درد مردم زمانه نیست

مردم زمانه است

شعر در مورد جنگ و صلح

به امید پیروزی واقعی

نه در جنگ

که بر جنگ

شعر در مورد جنگ و دفاع مقدس

اگر فتح این است

که دشمن شکست،

چرا همچنان دشمنی هست

شعر در مورد جنگ صفین

رفتید ولی به یاد ما می مانید

در خاطر سرخ لاله ها می مانید

 سرباختگان راه عشق ای شهدا

ما رفتنی هستیم و شما می مانید

شعر در مورد جنگ احد

در گلشن عشق آب و تاب است شهید

شیرازه ی سرخ انقلاب است شهید

 دارد چه اگر غروب خورشید، اما

تفسیر طلوع آفتاب است شهید

شعری در مورد جنگ نرم

خوشا آنانکه جانان می شناسند

طریق عشق و ایمان می شناسند

 بسی گفتند و گفتیم از شهیدان

شهیدان را شهیدان می شناسند

شعر درباره جنگ نرم

مکتب ما مظهر داد است شهید

دل داده و جان باخته شاد است شهید

در ظرف کلام می‌نگنجد، هرگز

کوتاه سخن اصل جهاداست شهید

شعر طنز در مورد جنگ نرم

جنگه ولی بی ترکش

با آرامش ؛ بی ارتش

کی گفته جنگ تمومه

خواب و خوراک حرومه

تازه شروعِ کاره

موشک شده ماهواره!

بجای شیمیایی

فیلمهای سینمایی

بجای تانک و موشک

شبهه و تردید و شک

بجای جنگ و جدل

سی دی های مبتذل

شعر کوتاه در مورد جنگ نرم

بجای جنگ و فریاد

اسلحه شد اعتیاد

میگن میخایم شاد باشیم

میخان که معتاد باشیم

حال و هوای تازه

نعشگی و خمیازه

خدا و دین غریب شد

دینداری هم عجیب شد

چفیه عار و ننگ شد

بد حجابی قشنگ شد

شهید شده فراموش

غیرتا گشته خاموش

اما ما ها بیداریم

از هرزگی بیزاریم

شعری کوتاه در مورد جنگ نرم

من ترا در همه ی اینه ها می بینم

روبرو، در خورشید

پشت سر، شب در ماه

من تو را تا جایی خواهم برد

که صدایی از جنگ

و خبرهایی کذایی از ماه

لحظه هامان را زایل نکند

من ترا از همه آفاق جهان خواهم برد

پس همسفر با منی

شعری زیبا در مورد جنگ نرم

تک “درخت سپیدار” باغچه ی پدربزرگ

آخرین “فشنگ” سرباز خسته از جنگ

یا تکه “ابری” سیاه

که لک کرده دامان آبی آسمان را …

اسم های زیادی دارم

ولی تو بی هیچ نگرانی

مرا بارها صدا بزن!

تنهایی

شهرت من است

و این نام های کوچک!

اصلیت ام را پنهان نمی کند …

شعر زیبا درمورد جنگ نرم

آرامشت مسری‌ست

آنقدر که سرایت کرده است

به پیراهن سفیدت

بانو

لحظه ای بایست

مقابل باد

تا با اهتزاز پیراهنت

دنیا از جنگ بایستد

شعری در باره ی جنگ نرم

و این منم

مردی نیمه جان

در میانه جنگی نابرابر

تو با سلاح چشمانت

و من زخمی و بی سلاح‎

‎تسلیم… افتاده بر خاک‎

شعری درباره جنگ نرم

نمی ترسم از جنگ

یا زلزله ای که تهران را

در یک شب سیاه می بلعد!

نمی ترسم از احتمال برخورد شهاب سنگ

با زمینی که از یک لحظه به بعد

روی مدار مقرر نمی چرخد

نمی ترسم از تمام شدن توی خواب

یا آخرین لبخندم روی دیوار.

می ترسم این شعر آخری باشد که می نویسم!

گوشی را بردار …

شعر درباره جنگ تحمیلی

وقتی دلم از دوری آغوش تو تنگ است

هر دکمه ی پیراهنت انگیزه جنگ است

شعر در مورد اسرای جنگ تحمیلی

مرد بودم کاش

سربازی که در جنگ های صلیبی

با تو اسیر شده باشد

ترانه هایی را که به یاد چشم های زنی می خواندی گوش می دادم

و هر وقت دلم می گرفت

دستی که پتو را از صورتم کنار می زد

دست تو بود

مرد بودم کاش

سربازی که در جنگ های صلیبی

با تو

اسیر شده ام.

شعر در مورد سگ کودکانه

 هشیار به سگ ماند جز جنگ نمی داند

تو جنس سگ کهفی از جنگ مبرایی

شعر در مورد شهدای جنگ تحمیلی

تقریبا

همه کشورهایی که می شناسم

زخمِ جنگ به سینه دارند

همه جنگ ها؛

مدالِ مرگ!

تو اما؛

پلاک بی رقیب یک دفاع بمان . . .

شعر در باره ی جنگ تحمیلی

هر بار که با دلم می جنگم

تو برنده می شوی،

جهان

جای خوبی 

برای عاشقانه زیستن نیست

این حرف را اما

با هیچ گلوله ای نمی شود 

در مغز این دل فرو کرد!

می میرد اما

باور نمی کند

شعر کوتاه در باره جنگ تحمیلی

چقدر..،

چقدر جای من

در بین کتاب های تاریخ خالی ست

بس که؛

با چشم های تو جنگیده ام

شعر در باره شهدای جنگ تحمیلی

از من کارهای سخت بخواه!

مثلا هوس توت فرنگی کن در چله ی زمستان!

برایم بهانه ای در قله ی قاف بتراش!

یا من را

به جنگ اژدها بفرست

اما هرگز نخواه

که دوستت نداشته باشم.

جملات عاشقانه انگلیسی در باره جنگ

love is like war
easy to start
and difficult to end
عشق مثل جنگ میمونه
شروع کردنش خیلی آسونه
اما پایان دادنش سخته

شعر سیمین بهبهانی در مورد جنگ

«حمید آزاد شد، هویزه آزاد شد…»

نوشتهها جان گرفت، خطوط فریاد شد

خطوط، در چشم من، چو موج لغزنده بود

«هویزه آزاد شد، حمید آزاد شد…»

جوانی آنجا رسید، نهال دیروز ما

که سرو شد، قد کشید، که شاخ شمشاد شد

خطوط لغزنده بود، جوان چو آهن، چو کوه

گذشت مریخوار، خطوط پولاد شد…

هزار سیلاب خون، چو رود کارون، گذشت

مگو چه هنگامه بود! بگو چه بیداد شد…

وطن! چه سرها به خاک، فتاد تا کار تو

ز سر به سامان رسید، ز نو به بنیاد شد

خطوط با سایهها، نشست در اشک من

«حمید آزاد شد، هویزه آزاد شد…»

شعری درباره جنگ تحمیلی

کمی

فقط اندکی

مرا دوست داشته باش

من با کمترینِ تو

به جنگ

تمام نفرت های دنیا می روم

شعر درباره جنگ ایران و عراق

مهربانی ات را با گل ها در میان بگذار

با سنگ ها

با رودی که می رود

با خنده کودکان عراقی

مهربانی ات را با جنگ در میان بگذار

صدای تو چشمه ای خواهد شد

و انسان را با انسان

آشتی خواهد داد.

شعر جنگی

تمام شعرهای جهان،

لب های قرمز زنان را سروده اند

راستش را بخواهی

امروز، پیراهن قرمز یقه هفتی خریده ام

کارناوال جنگ براه خواهد افتاد!

و من،

می یابم ات

شعر جنگی افغانی

جنگ

تو را در قاب عکس کنج اتاق زیباتر کرده است و

من را در وزش سال های طولانی

مثل پنجره کوچکی مدام باز و بسته می کند

پشت سر هم  

روی پیاده رو راه می روم و

خرده ریز فریادها

به ته کفش هایم می چسبد.

شعر جنگیدن عشق

جنگجوی نا مهربان من !

کدامین دست

مرا

به پهنای نگاهت

محکوم کرده است

که تمام نمی شوی..؟

شعر جنگی داود نظری

آغوش ات

تنها سرزمین من شد،

نگران نباش

جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام

دیگر برایم فرقی نمی کند

جهنم

بهشت

یا میدان جنگ

شعر جنگیدم به نفسهای آتشینم

باید تمام این جنگ را یک نفس بدوم

اینجا تمام تانک ها شبیه تو اند

تمام خاکریز ها

مسلسل ها

هواپیما ها

باید فرار کنم

می ترسم درنگ کنم

اسیر شوم

وقتی با هر شلیکِ دشمن

دلت بریزد

وقتی برای کشیدن هر ماشه

دستت بلرزد

برای جنگیدن دیر است

شعر جنگیدن

میان این همه جنگ،

میان این همه درد،

میلادت،

تولد ستاره ای ست که جهان را روشن کرده است.

با این همه جنگ،

با این همه درد،

چه زیباست جهان.

شعر جنگی حسن بسمل

عشق

راهی‌ست برای بازگشت به خانه

بعد از کار

بعد از جنگ

بعد از زندان

بعد از سفر

بعد از …

من فکر می‌کنم

فقط عشق می‌تواند

پایان رنج‌ها باشد

شعر جنگی منا دمبوره

و رسالت من این خواهد بود

تا دو استکان چای داغ را

از میان دویست جنگ خونین

به سلامت بگذرانم

تا در شبی بارانی

آن ها را

با خدای خویش

چشم در چشم هم نوش کنیم.

شعر جنگی داوود نظری

من هنوز

هم فکر می‌کنم

جنگی در کار نیست!

و دست‌هایِ تو جز برایِ نوازش از جیب‌هایت

بیرون نمی‌آیند!

وقتی دشمنت خانه‌زاد باشد

چگونه می‌توانی

به چیزی جز جنگ‌هایِ داخلی فکر کنی؟

چشم‌هایت را ببند

و به تصرف دست‌هایی فکر کن

که در جبهه‌ی بی‌پناهی‌شان

سنگر گرفته اند…

شعر جنگی مونا

جانم از آتشفشان ها گذر می کند

با خویشتن در جنگم

از خود عبور می کنم

تو آن سوی من ایستاده ای

و لبخند می زنی

و لبخند تو آن قدر بها دارد

که به خاطرش از آتش بگذرم

من طلا خواهم شد

شعر جنگ

برای بدست آوردنت نمی‌جنگم !

به تکّدی قلبت هم نمی‌آیم !

دوستت دارم ،

فارغ از داشتنت

شعر جنگ و صلح

دلم برایت تنگ می شود

وقتی قرار است جنگ

به خاور میانه کشیده شود

کشیده شود به انگشت های تو

به موهای عاشقم

و قرارگاه کوچکی

که چهارشنبه است

شعر جنگی

به گردنبندی که توی گردنم انداخته اند

دیگر آویزان نشو

پنجره ها را گِل بگیر

مبادا دوباره عاشقم کنند

صدایم را گِل بگیر

چشم هایم را بگذار همیشه باز بمانند و سیاه

لباس مخصوصم را به تن کنم

این جنگ ، آخرین تلاش من برای زنده ماندن خواهد بود

می خواستم بروم

شعر جنگی افغانی

دست‌هایم را می‌بینی؟

آن‌ها زمین را پیموده‌اند

خاک و سنگ را جدا کرده‌اند

جنگ و صلح را بنا کرده‌اند

فاصله‌ها

از دریاها و رودخانه‌ها برگرفته‌اند

و باز،

آنگاه که بر تن تو می‌گذرند،

محبوب کوچکم،

دانه‌ی گندمم، پرستویم،

نمی‌توانند تو را در بر گیرند

از تاب و توان افتاده‌

در پی کبوترانی توأمان‌اند

که در سینه‌ات می‌آرمند یا پرواز می‌کنند

شعر جنگ افغانستان

به راستی چه میماند از آدمی جز چراغی روشن به راه آیندگان؟

پس بدانید که راستی بر دروغ ، نیکی بر بدی ، پاکی بر پلیدی ،

بخشایش بر انتقام ، آشتی بر جنگ ، خرد بر جنون چیره خواهد شد

و آیندگان بر ما قضاوت خواهند کرد

و شما نیز چون من روزی تن اندر این خاک خسته خواهید کشید

شعر درمورد جنگ و صلح

 گرچه می دانم جواب نامه غیر از جنگ نیست

راضیم، تقریب بهر جنگ او پیدا کنید

متن شعر جنگ و صلح

 بر صلح و جنگ اهل جهان اعتماد نیست

چون صلح می کنند مهیای جنگ باش

شعر جنگی داود نظری

 با خلق آشتی کن وبا خود به جنگ باش

فیروز جنگ معرکه نام وننگ باش

شعرجنگی فیروز

 صائب هزار بار ترا بیش گفته ام

با خلق صلح کل کن و با خود به جنگ باش

شعر در وصف جنگ

 چاشنی صلح دهد در مذاق

جنگ تو ای دلبر خوش جنگ من

شعر در وصف جنگ تحمیلی

 چو جنگ صلح شود صلح جنگ پس می بین

صناعت کف آن کردگار دانا را

شعری که در وصف جنگ سروده می شود

 بکن مجاهده با نفس و جنگ ریشاریش

که صلح را ز چنین جنگ ها مدد باشد

شعری در وصف جنگ

 جور و ظلم دوست را بر جان بنه

ور نخواهی پس صلای جنگ جنگ

شعر در مورد جنگ

 شنیده ایم که شاهان به جنگ بستانند

ندیده ایم که شاهان عطا دهند به جنگ

شعر در مورد جنگ افغانستان

 تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ

خراب گنج تو دارد چرا شود دلتنگ

شعر در مورد جنگ نرم

 حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ

چو سگ صداع دهد تن مزن برآور سنگ

شعر در مورد جنگ تحمیلی

 کفر به جنگ آمد و ایمان به صلح

عشق بزد آتش در صلح و جنگ

شعر در مورد جنگ ایران و عراق

 هشیار به سگ ماند جز جنگ نمی داند

تو جنس سگ کهفی از جنگ مبرایی

شعر در مورد جنگ و صلح

 من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش

تا جنگ کند بشنوم آن جنگ خوشش

شعر در مورد جنگ و دفاع مقدس

 در چنگ توام بتا در آن چنگ خوشم

گر جنگ کنی بکن در آن جنگ خوشم

شعر در مورد جنگ صفین

 نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو

از جنگ می ترسانیم گر جنگ شد گو جنگ شو

شعر در مورد جنگ احد

 من ندارم طاقت آزار تو

جنگ بگذار، آشتی کن، آشتی

شعری در مورد جنگ نرم

 اگر مر تو را صلح آهنگ نیست

مرا با تو ای جان سر جنگ نیست

 تو در جنگ آیی روم من به صلح

خدای جهان را جهان تنگ نیست

 جهانیست جنگ و جهانیست صلح

جهان معانی به فرسنگ نیست

شعر درباره جنگ نرم

 روز بزمست نه روز رزمست

خنجر جنگ ببر چنگ بیار

شعر طنز در مورد جنگ نرم

 یاد می داری که با من جنگ در سر داشتی

رای رای توست خواهی جنگ خواهی آشتی

شعر کوتاه در مورد جنگ نرم

 در تو چو جنگ باشد گویی دو لشکر است

در تو چو جنگ نبود دانی که لشکریست

شعری کوتاه در مورد جنگ نرم

 جنگ تو است این حیات زانک ندارد ثبات

جنگ تو خوش چون نبات صلح تو خود زینهار

شعری زیبا در مورد جنگ نرم

 گفتن همه جنگ آورد در بوی و در رنگ آورد

چون رافضی جنگ افکند هر دم علی را با عمر

شعر زیبا درمورد جنگ نرم

 با همت بازباش و با کبر پلنگ

زیبا بگه شکار و پیروز به جنگ

شعری در باره ی جنگ نرم

 آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگ

ور کار تو نیکست چه تسبیح و چه جنگ

شعری درباره جنگ نرم

 ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن

با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما

شعر درباره جنگ تحمیلی

 در عشق تو ای نگار پر کینه و جنگ

گشتیم سرا پای جهان با دل تنگ

شعر در مورد اسرای جنگ تحمیلی

 ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من

جنگ ها با دل مجروح بلاکش دارم

شعر در مورد شهدای جنگ تحمیلی

 ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن

محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم

شعر در باره ی جنگ تحمیلی

 شیوه چشمت فریب جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

شعر کوتاه در باره جنگ تحمیلی

 یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است

ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری

شعر در باره شهدای جنگ تحمیلی

 چو جای جنگ نبیند به جام یازد دست

چو وقت کار بود تیغ جان ستان گیرد

آخرین بروز رسانی در : شنبه 26 مرداد 1398

کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام جسارت و لینک مستقیم بلا مانع است.