متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو
اس ام اس غمگین جدید
اس ام اس غمگین جدید New sad sms • • • عشق من با خم ابروی تو امروزی نیست دیرگاهیست کزین جام هلالی مستم • • • اس ام اس غمگین جدید …
اس ام اس های غمگین عاشقانه
اس ام اس | اس ام اس های غمگین | جملات غمگین اس ام اس غمگین sms ghamgin • یادم باشه خدا رو شکر کنم برای اینکه گاهی وقتا همه ی دعاهام …
اس ام اس غمگین و ناراحتی
اس ام اس غمگین و ناراحتی SMS Qamgin Narahati • • • سخت است اتفاقی را انتظار بکشی که خودت هم بدانی در راه نیست … • • • اس ام اس …
متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
خدایا می شود باران ببارد ؟
این بغض به تنهایی از گلویم پایین نمی رود بخدا
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
هر روز و هر لحظه نگرانت میشوم که چه میکنی؟
پنجره ی اتاقم را باز میکنم و فریاد میزنم
تنهاییت برای من ، غصه هایت برای من
همه ی بغض ها و اشک هایت برای من
بخند برایم بخند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را
صدای همیشه خوب بودنت را …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
تنها نشسته ام و چای می نوشم و بغض می کنم
هیچکس مرا به یاد نمی آورد
این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی
و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
بغض لعنتی فشارم می دهد و درد دوری …
کجایی همسفر قدیمی رفیقت مُرد …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
یه چیزی تو گلومه
فک کنم بهش میگن بغض!
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
دلم یک لحظه نبودت را تاب نمی اورد
ببین روزهای بی تو با من چه کرده است
دیگر گریه هم امانم نمی دهد
بغض بعد آزادی هم مرا رها نمی کند
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
نامردها !
چند بغض به یک گلو ؟
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
بغض هایم را به آسمان سپردم عزیز
خدا بخیر کند باران امشب را …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
رفتنت ، نبودنت و نامردیت
هیچکدام نه اذیتم کرد و نه برایم سوال شد
فقط یک بغض خفه ام می کند
چگونه نگاهت کرد که مرا این گونه تنها گذاشتی …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
مرد بغض نمی کند ، مرد گریه نمی کند ، مرد نمی شکند
فقط سیگاری روشن می کند
و آرام و بی صدا لابه لای دود و شعر می میرد
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
مردها بغض می کنند بعد لبخند تقلبی می زنند
و در جیب هایشان به دنبال فندک می گردن …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
جنس بغض من آنقدر ها هم خوب نیست
تا اسمت را می شنود طفلک می شکند
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
می گویند آخر خنده گریه است
بهانه ای جور کن بخندم
بغض بدی در گلو دارم …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
هر روز برای گنجشک ها غذا می ریزم
و آنها می خندند و من بغض می کنم
زیرا می دانم خنده آنها برای آن است که مرا احمق می پندارند
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
وقتی تو نیستی من میمانم
و لحظه هایی که با بغض میگذرند …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
گاهی سکوت علامت رضایت نیست
شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض …
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
خوش بحالت آسمان
بغضت که می شکند همه خوشحال می شوند
بغض من که می شکند همه می گویند چته باز؟
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
بعضی وقت ها باید سکوت کرد
باید تلاطم دریا را درون خود تحمل کرد
باید حرف دل را قورت داد
باید نشست و دید روزگار چه بر سرت می آورد
حتی نمی توان گریه کرد
باید بغض کرد باید دم نزد و سکوت کرد
««« متن ها و شعرهای زیبا و غمگین در مورد بغض گلو »»»
وبتون خیلی زیباست
تمام نوشته هاتون عالین
موفق باشید
یاحق
خیلی قشنگ بودن…غمگین درست عین حال من…
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما
مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ماهی دور از دریا…………….خدای کجاست
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما
مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ماهی دور از دریا
یه بغض شدیدی مرا گرفت دوروریام دونستند یک لبخندی بر لب داشتند و همه به من چپ چپ نگاه میکردند گفتند هه هه هه نگاه کنید “”میخواد گریه کنه بچه”” یادشان رفت که گریه کردن فقط برای بچه نیست بلکه برای دلشکسته هم هست
عاااااااااااااااااااااالیییییییی بودچه اسون شکستم منی که غرورم ته سنگ رالرزاند
گفته بودم بی تومیگیرددلم”یادت که هست”
بی نگاهت برگ میریزددلم”یادت که هست”
دیگربرگ وباری نیست ای نازنین،گفته بودم بی تومیمیرم”یادت که هست”
درغریبی سوختم هیچ کس زمن یادی نکرد
درمیان ناله های پر زدرد اشک هم مرا یاری نکرد
همچنان سوختم .چون پروانه ای در پای شمع
اشک های شمع هم دردی زمن درمان نکرد
چشمان سرخ شده از غایت درد درون
وای افسوس که چه گویم اشک هم مرا یاری نکردسوختم اتش به جانم می نشیند
از غم بی همدلی
من چه گویم باهمه
سوز دلم اشک هم مرا یاری نکرد
انچنان غم ریشه کرد در جان و روح و تنم
ای دل تنها ببین هیچ کس زمن یادی نکرد