گلچین زیباترین شعر در مورد اصالت خانوادگی

گلچین زیباترین شعر در مورد اصالت خانوادگی

شعر در مورد اصالت خانوادگی شعر در مورد اصالت خانوادگی ،شعر درباره اصالت خانوادگی،شعر در وصف اصالت خانوادگی،شعر اصالت خانوادگی،شعری در وصف اصالت خانوادگی،شعر نو اصالت خانوادگی،شعر زیبا در مورد اصالت خانوادگی،شعر …

گلچین زیباترین شعر در مورد زخم زبان

گلچین زیباترین شعر در مورد زخم زبان

شعر در مورد زخم زبان شعر در مورد زخم زبان,شعر در مورد زخم زبان زدن,شعر کوتاه در مورد زخم زبان,شعری در مورد زخم زبان,شعر در باره زخم زبان,شعری درباره زخم زبان,شعر در …

گلچین زیباترین شعر در مورد هجران

گلچین زیباترین شعر در مورد هجران

شعر در مورد هجران شعر در مورد هجران,شعر در مورد هجران یار,شعر در مورد هجران پدر,شعر در مورد هجران مادر,شعر کوتاه در مورد هجران,شعری در مورد هجران,شعر در مورد هجر,شعر در مورد …

شعر در مورد طلوع خورشید

شعر در مورد طلوع خورشید,شعری در مورد طلوع خورشید,شعر در مورد غروب خورشید,شعر در مورد طلوع آفتاب,شعر نو در مورد طلوع خورشید,شعر در مورد غروب خورشید,شعر زیبا در مورد غروب خورشید,شعر نو در مورد غروب خورشید,شعر درباره غروب خورشید,شعر زیبا در مورد طلوع خورشید,شعری درباره غروب خورشید,شعری زیبا در مورد طلوع خورشید,شعری در مورد غروب و طلوع خورشید,شعری در مورد غروب آفتاب,شعر در باره غروب آفتاب,شعر درباره طلوع آفتاب,شعر درمورد طلوع افتاب,شعری درباره طلوع آفتاب,شعر درمورد طلوع خورشید,شعر نو درمورد غروب آفتاب,شعر نو درباره غروب خورشید,شعر زیبا در مورد غروب آفتاب,شعر زیبا درباره غروب خورشید,شعر زیبا درباره طلوع خورشید,شعر نو درباره غروب افتاب,شعر درباره طلوع خورشید,شعر درباره ی طلوع خورشید,شعری درباره طلوع خورشید,شعر در وصف طلوع خورشید,شعری در وصف طلوع خورشید,شعر در وصف غروب خورشید,شعر در وصف طلوع آفتاب,شعر در وصف غروب افتاب,شعری در وصف غروب آفتاب,شعر طلوع خورشید,شعر طلوع خورشید,شعر درباره طلوع خورشید,شعر نو طلوع خورشید,شعر برای طلوع خورشید,شعری برای طلوع خورشید,شعر در مورد طلوع خورشید,شعر درباره ی طلوع خورشید,شعر نو در مورد طلوع خورشید,شعر کوتاه طلوع خورشید,شعر در مورد طلوع خورشید,شعر درباره طلوع خورشید,شعری درباره غروب خورشید,شعر درباره غروب خورشید,شعری در مورد طلوع خورشید,شعر در مورد طلوع آفتاب,شعر نو درباره غروب خورشید,شعری درباره طلوع خورشید,شعر نو غروب خورشید,شعر درمورد طلوع خورشید,شعر دربارهی طلوع خورشید,شعر راجب طلوع خورشید,شعری از طلوع خورشید,شعری درمورد طلوع خورشید,شعر در مورد غروب خورشید,شعر در مورد غروب خورشید,شعر زیبا در مورد غروب خورشید,شعر نو در مورد غروب خورشید,شعر زیبا در مورد طلوع خورشید,شعری درباره ی طلوع خورشید,شعر درباره ی غروب خورشید,شعری درباره ی غروب خورشید,شعر درباره ی غروب آفتاب,یک بیت شعر درباره ی طلوع خورشید,شعر نو درمورد غروب آفتاب,شعر کوتاه غروب خورشید,شعر کوتاه درباره طلوع خورشید,شعری کوتاه درباره طلوع خورشید

شعر در مورد طلوع خورشید

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد طلوع خورشید برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

تو مشرقی تر از آفاق سرخ لَم یَزَلی

طلوع عاطـفه بر شانه های هر غزلی

شعر چهره زیبا , شعر در مورد چهره زیبا , شعر درباره چهره زیبا , شعر در وصف چهره زیبا

شعر در مورد طلوع خورشید

شروع دلنشین من طلوع کن که بشکند

بلور اشک ها و خاطرات بی بهای من

شعر چای , شعر در مورد چای , شعر درباره چای , شعر در وصف چای

شعری در مورد طلوع خورشید

دیده ی من مُبَلغِ طلوعِ با شکوهِ تو

مژده رسید تشرُفِ حلولِ ماهِ رویِ تو

شعر دختر , شعر در مورد دختر , شعر درباره دختر , شعر در وصف دختر

شعر در مورد غروب خورشید

روبه روی من فقط تو بوده ای

از همان اشاره‌، از همان شروع

از همان بهانه ای که برگ

باغ شد

از همان جرقه ای که

چلچراغ شد

چارسوی من پر است از همان غروب

از همان غروب جاده

از همان طلوع

از همان حضور تا هنوز

شعر استاد , شعر در مورد استاد , شعر درباره استاد , شعر در وصف استاد

شعر در مورد طلوع آفتاب

جز سایه ای نماند ز من با طلوع عشق

آن نیز با غروب تو نا چیز می شود

شعر استاد , شعر در مورد استاد , شعر درباره استاد , شعر در وصف استاد

شعر نو در مورد طلوع خورشید

ز جان من که در چاه غروب تلخ هجرانت

طلوع سینه ی چاک گریبانت چه میخواهد 

شعر یاد دوست , شعر در مورد یاد دوست , شعر درباره یاد دوست , شعر در وصف یاد دوست

شعر در مورد غروب خورشید

آنقدر دوستت دارم 

که خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم!

هر بار که می پرسی، چقدر؟!

با خودم فکر می کنم؛

دریا چطور 

حساب موجهایش را نگه دارد؟!

پاییز از کجا بداند 

هر بار چند برگ از دست میدهد؟!

ابرها چه می دانند 

چند قطره باریده اند؟!

خورشید مگر یادش مانده 

چند بار طلوع کرده است؟!

و من،

چطور بگویم که،

چقدر دوستت دارم 

متن تولد رسمی دوست

کهکشان دلتون همیشه پر از رنگین کمون باشه

آفتابی طلوع میکند و با طلوع آن جهان رنگ تازه ای به خود میگیرد

تو متولد می شوی در چند قدمی عید . .

پس شاد باش که نوید بخش بهاری !

شعر آرامش , شعر در مورد آرامش , شعر درباره آرامش , شعر در وصف آرامش

شعر زیبا در مورد غروب خورشید

با قصه های روشن باران طلوع صبح

در من سرود عشق تو آغاز می شود

شعر آفتاب , شعر در مورد آفتاب , شعر درباره آفتاب , شعر در وصف آفتاب

شعر نو در مورد غروب خورشید

در من طلوع آبی آن چشم روشن

یادآور صبح خیال انگیز دریاست

شعر آینه , شعر در مورد آینه , شعر درباره آینه , شعر در وصف آینه

شعر درباره غروب خورشید

خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید   

 و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید

شعر دروغ , شعر در مورد دروغ , شعر درباره دروغ , شعر در وصف دروغ

شعر زیبا در مورد طلوع خورشید

نمی دانم

می آمدی یا می رفتی

فقط چیزی در قلبم فرو ریخت

نمی دانم

می آمدی یا می رفتی

عبورت، حضوری ماندگار بود

خورشید از پشت

پلکهایت درخشید

و در ادامه ی راهم

طلوع کردی!

شعر خبر خوش , شعر در مورد خبر خوش , شعر درباره خبر خوش , شعر در وصف خبر خوش

شعری درباره غروب خورشید

آفتاب را

دوخته‌ای به لب‌هایت!

آدم دوست دارد هر روز خورشیدش

از لب‌های تو طلوع کند..

شعر یتیم نوازی , شعر در مورد یتیم نوازی , شعر درباره یتیم نوازی , شعر در وصف یتیم نوازی

شعری زیبا در مورد طلوع خورشید

برای صبح شدن

نه به خورشید نیاز است

نه خنده های باد؛

چشم هایت را که باز کنی،

موهایت که پریشان بشود،

زندگی

عاشقانه طلوع خواهد کرد…!

شعر حسود , شعر در مورد حسود , شعر درباره حسود , شعر در وصف حسود

شعری در مورد غروب و طلوع خورشید

آفتاب را

پشت دروازه ی شب

منتظر نشانده ام

و طلوع را

به دیداری عاشقانه دعوت کرده ام

شعر حرف و عمل , شعر در مورد حرف و عمل , شعر درباره حرف و عمل , شعر در وصف حرف و عمل

شعری در مورد غروب آفتاب

در آنسوی دنیا زاده شده بودی

دور بودی

مثل تمام آرزوها

و ریل ها

در مه زنگ زده بودند

هیچ قطاری حاضر نبود

مرا به تو برساند

من به تو نرسیدم

من به حرفی تازه در عشق نرسیدم

و در ادامه خواب های من

هرگز خورشیدی طلوع نکرد …

شعر حماقت , شعر در مورد حماقت , شعر درباره حماقت , شعر در وصف حماقت

شعر در باره غروب آفتاب

با طلوع نام تو

روی حرفِ “سینِ” سر خوشانه اش

شاد مانه، یک ترانه، سبز می شود.

آن ترانه را جویبارِ روشنی، روانه می کند

-زیرِ پای بوته های چای

نام تو “شمال” را زنانه می کند.

شعر خاطره , شعر در مورد خاطره , شعر درباره خاطره , شعر در وصف خاطره

شعر درباره طلوع آفتاب

گل قشنگم

شیرین نیستی

ولی من

صخره های شب را

آنقدر می تراشم

تا خورشیدم طلوع کند

و تو

در آغوشم بخندی.

شعر خانواده , شعر در مورد خانواده , شعر درباره خانواده , شعر در وصف خانواده

شعر درمورد طلوع افتاب

یادم نیست

طلوع اوّلین گل سرخ بود

یا غروب آخرین نرگس زرد ؟!

که پروانه ها

تو را در من سرودند

شعر دنیا , شعر در مورد دنیا , شعر درباره دنیا , شعر در وصف دنیا

شعری درباره طلوع آفتاب

رسیده‌ام به تو

اما هنوز دلتنگ‌اَم!

انگار به اشتباه،

جای طلوع

در غروبِ چشم‌هایت

فرود آمده باشم!

شعر دیدار , شعر در مورد دیدار , شعر درباره دیدار , شعر در وصف دیدار

شعر درمورد طلوع خورشید

خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش

مائیم که یا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم

هر پسین

شعر دست , شعر در مورد دست , شعر درباره دست , شعر در وصف دست

شعر نو درمورد غروب آفتاب

تو مثل لاله ی پیش از طلوع دامنه ها 

که سر به صخره گذارد

غریبی و پاکی

ترا ز وحشت توفان به سینه می فشردم

عجب سعادت غمناکی

شعر بخت و اقبال , شعر در مورد بخت و اقبال , شعر درباره بخت و اقبال , شعر در وصف بخت و اقبال

شعر نو درباره غروب خورشید

مثل کودکی که با بی اعتنایی به سیبی نگاه می کند

به آسمان خیره مانده ام

آسمانی که بین طلوع و غروبش

حتی سنجاقکی پوست نمی اندازد

آسمانی که روزش نیمی خورشید و نیمی زخم است

و شبش نیمی اضطراب و نیمی ماه

شعر دوست داشتن , شعر در مورد دوست داشتن , شعر درباره دوست داشتن , شعر در وصف دوست داشتن

شعر زیبا در مورد غروب آفتاب

میگفتی: دنیا کوچک است

تا آنجا که

شمال و جنوب لای ِ انگشتانت محو می شوند !! …

و خورشید میتواند

از چشمی طلوع کند و درچشم ِ دیگرت غروب !! …

شعر یزد , شعر در مورد یزد , شعر درباره یزد , شعر در وصف یزد

شعر زیبا درباره غروب خورشید

تو آمدی

و گرمی حضوری خورشید وار را

بر طلوع آرزوهایم هک کردی

شعر خانه , شعر در مورد خانه , شعر درباره خانه , شعر در وصف خانه

شعر زیبا درباره طلوع خورشید

نامت‌ را در شبی‌ تار بر زبان‌ می‌آورم‌

ستارگان‌

برای‌ سرکشیدن‌ ماه‌ طلوع‌ می‌کنند

و سایه‌های‌ مبهم‌

می‌خسبند

شعر روزگار , شعر در مورد روزگار , شعر درباره روزگار , شعر در وصف روزگار

شعر نو درباره غروب افتاب

صبح که

شعرم بیدار می‌شود

می‌بینم بسترم سرشاراز

گُلِ عشقِ توست و

عشق تو آفتاب است

آنگاه که

درونم طلوع می‌کنی و

می‌بینمت

شعر صلح و آشتی , شعر در مورد صلح و آشتی , شعر درباره صلح و آشتی , شعر در وصف صلح و آشتی

شعر درباره طلوع خورشید

روز

لبخند توست

که طلوع مى کند

شعر حضرت ابوالفضل العباس , شعر در مورد حضرت ابوالفضل العباس , شعر درباره حضرت ابوالفضل العباس , شعر در وصف حضرت ابوالفضل العباس

شعر درباره ی طلوع خورشید

اگر می دانستم که صبح من

از نگاه تو شروع می شود

می گفتم زودتر بیا

کمی زودتر طلوع کن

اگر فقط چند لحظه زودتر نگاهم می کردی

جهانم شب نمی شد

شعر ثروت , شعر در مورد ثروت , شعر درباره ثروت , شعر در وصف ثروت

شعری درباره طلوع خورشید

هنگامی که دستان مهربانش

را به دست می گیرم

تنهایی غم انگیزش را در می یابم

اندوهش غروبی دلگیر است

در غربت و تنهایی

همچنان که شادیش

طلوع همه آفتاب هاست

شعر حضرت فاطمه , شعر در مورد حضرت فاطمه , شعر درباره حضرت فاطمه , شعر در وصف حضرت فاطمه

شعر در وصف طلوع خورشید

خورشید برای من

ساعت هفت غروب طلوع می کند

آن هم از پشت میز یک کافه

یعنی وقتی تو را می بینم

شعر حضرت زینب , شعر در مورد حضرت زینب , شعر درباره حضرت زینب , شعر در وصف حضرت زینب

شعری در وصف طلوع خورشید

هنگامی که مردم

تکه یخی بر روی خاکم بگذارید

هر روزه بعد از طلوع آفتاب

تا با آب شدنش روی خاکم

گمان کنم

کسی که من به یادش بودم

به یادم گریه می کند

شعر ماه آبان , شعر در مورد ماه آبان , شعر درباره ماه آبان , شعر در وصف ماه آبان

شعر در وصف غروب خورشید

 خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد

گر برگ عیش می طلبی ترک خواب کن

شعر ماه آذر , شعر در مورد ماه آذر , شعر درباره ماه آذر , شعر در وصف ماه آذر

شعر در وصف طلوع آفتاب

 مهی ز برج مرادم طلوع کرد امشب

که فخر بر سر خورشید آسمان دارد

شعر تواضع , شعر در مورد تواضع , شعر درباره تواضع , شعر در وصف تواضع

شعر در وصف غروب افتاب

 گفتم که نور چشمه خورشید از کجاست

گفت از طلوع طلعت عاشق گداز من

شعر مو , شعر در مورد مو , شعر درباره مو , شعر در وصف مو

شعری در وصف غروب آفتاب

 خورشید در مقدمه شب کند طلوع

بعد از غروب اگر ز جمال افکنی نقاب

شعر تابستان , شعر در مورد تابستان , شعر درباره تابستان , شعر در وصف تابستان

شعر طلوع خورشید

 تا کمین ذره ذرات وجودش گردد

نجم خورشید طلوع و مه برجیس صعود

شعر یلدا , شعر در مورد یلدا , شعر درباره یلدا , شعر در وصف یلدا

شعر طلوع خورشید

 خندید خورشید فلک چون سرخ گل در بوستان

از خنده آن سرخ گل آفاق را خندان نگر

شعر اعتماد , شعر در مورد اعتماد , شعر درباره اعتماد , شعر در وصف اعتماد

شعر درباره طلوع خورشید

 دمید صبح مبارک طلوع، ساقی، خیز

به دلخوشی می صافی به جام روشن ریز

شعر روزه , شعر در مورد روزه , شعر درباره روزه , شعر در وصف روزه

شعر نو طلوع خورشید

 چو مهر می کند از مشرق پیاله طلوع

شود منور از انوار او جهان مجموع

شعر سفر , شعر در مورد سفر , شعر درباره سفر , شعر در وصف سفر

شعر برای طلوع خورشید

 جهان پیر چو روشن شد از فروغ قدح

چه باک، اگر نکند آفتاب چرخ طلوع؟

شعر ماه شهریور , شعر در مورد ماه شهریور , شعر درباره ماه شهریور , شعر در وصف ماه شهریور

شعری برای طلوع خورشید

 جز عارض سیمین تو بر طره شبرنگ

هرگز نشنیدیم طلوع قمر از مو

شعر طبیعت , شعر در مورد طبیعت , شعر درباره طبیعت , شعر در وصف طبیعت

شعر در مورد طلوع خورشید

 هزار نجم همایون طلوع گشته بلند

ولی یکیست که خورشید وش نمایان است

شعر ماه تیر , شعر در مورد ماه تیر , شعر درباره ماه تیر , شعر در وصف ماه تیر

شعر درباره ی طلوع خورشید

 ز عشق تابش خورشید تو به وقت طلوع

بلند کرد سر آن کوه نی ز جباری

شعر امام محمد باقر , شعر در مورد امام محمد باقر , شعر درباره امام محمد باقر , شعر در وصف امام محمد باقر

شعر نو در مورد طلوع خورشید

 بی گاه شد بی گاه شد خورشید اندر چاه شد

خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد

شعر پدر و دختر, شعر در مورد پدر و دختر, شعر درباره پدر و دختر, شعر در وصف پدر و دختر

شعر کوتاه طلوع خورشید

 داد عیش از ربیع بستانم

به طلوع مه محرم خم

شعر زن, شعر در مورد زن, شعر درباره زن, شعر در وصف زن

شعر در مورد طلوع خورشید

 ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو

اگر طلوع کند طالعم همایون است

شعر توبه , شعر در مورد توبه , شعر در وصف توبه , شعر درباره توبه

شعر درباره طلوع خورشید

 در طلوع مهر بی عرض تبسم نیست صبح

هر که گردد خاک راهت میکند پیدا نمک

شعر زیبایی , شعر در مورد زیبایی , شعر در وصف زیبایی , شعر درباره زیبایی

شعری درباره غروب خورشید

 در هوای حتم مقصد سرنگون تاز است مو

تا طلوع صبح پیری نیست بی شبگیر شرم

شعر زلف , شعر در مورد زلف , شعر در وصف زلف , شعر درباره زلف

شعر درباره غروب خورشید

 ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام

ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام

شعر نامردی , شعر در مورد نامردی , شعر در وصف نامردی , شعر درباره نامردی

شعری در مورد طلوع خورشید

 گاه بر دورنمای افق از گوشه ابر

با طلوع ملکی جلوه دهد سیمایی

شعر وفاداری , شعر در مورد وفاداری , شعر در وصف وفاداری , شعر درباره وفاداری

شعر در مورد طلوع آفتاب

 گر می روشن کند از مشرق مینا طلوع

صبح شنبه می توان کردن شب آدینه را

شعر هنر و هنرمند , شعر در مورد هنر و هنرمند , شعر در وصف هنر و هنرمند , شعر درباره هنر و هنرمند

شعر نو درباره غروب خورشید

 صائب آن فیضی که مخموران نیابند از شراب

در طلوع نشأه تریاک می بینیم ما

شعر وداع , شعر در مورد وداع , شعر در وصف وداع , شعر درباره وداع

شعری درباره طلوع خورشید

 ز خم طلوع سهیل شراب نزدیک است

ز کوه سر زدن آفتاب نزدیک است

شعر هجرت , شعر در مورد هجرت , شعر در وصف هجرت , شعر درباره هجرت

شعر نو غروب خورشید

 در سینه های تنگ بود آه بیشتر

یوسف کند طلوع ازین چاه بیشتر

شعر همدلی , شعر در مورد همدلی , شعر در وصف همدلی , شعر درباره همدلی

شعر درمورد طلوع خورشید

 صبح قیامت از دهن خم کند طلوع

چون برلب آورد کف مستی شراب عشق

شعر یمن , شعر در مورد یمن , شعر در وصف یمن , شعر درباره یمن

شعر دربارهی طلوع خورشید

 طلوع صبح جمالش فروغ آفاق است

بساط مجلس عیدش نشاط دوران است

شعر یادگاری , شعر در مورد یادگاری , شعر در وصف یادگاری , شعر درباره یادگاری

شعر راجب طلوع خورشید

 فلک به چشم فروغی طلوع داده مهی را

که آفتاب قسم می خورد به صبح جبینش

شعر بهار , شعر در مورد بهار , شعر در وصف بهار , شعر درباره بهار

شعری از طلوع خورشید

 مگر از سیاه روزی تو مرا نجات بخشی

که طلوع صبح روشن ز سواد شام داری

شعر راه , شعر در مورد راه , شعر در وصف راه , شعر درباره راه

شعری درمورد طلوع خورشید

 ز تقریری که واعظ می کند بر عرشه منبر

طلوع صبح محشر شام هجران است پنداری

شعر رهایی , شعر در مورد رهایی , شعر در وصف رهایی , شعر درباره رهایی

شعر در مورد غروب خورشید

 به کمی چو ذره هایم من اگر گشاده پایم

چه کنم وفا ندارد به طلوع آفتابم

شعر ذلت , شعر در مورد ذلت , شعر در وصف ذلت , شعر درباره ذلت

شعر در مورد غروب خورشید

 طلوع کرد از این لحم شمس تبریزی

که آفتابم و سر زین وحل برون آرم

شعر ساز , شعر در مورد ساز , شعر در وصف ساز , شعر درباره ساز

شعر زیبا در مورد غروب خورشید

 به هر صبوح درآیم به کوری کوران

برای کور طلوع و غروب نگذارم

شعر ذکر , شعر در مورد ذکر , شعر در وصف ذکر , شعر درباره ذکر

شعر نو در مورد غروب خورشید

 از تبریز شمس دین یک سحری طلوع کرد

ساخت شعاع نور او از دل بنده مظهری

شعر زمان , شعر در مورد زمان , شعر در وصف زمان , شعر درباره زمان

شعر زیبا در مورد طلوع خورشید

 تبریز مشرقی شد به طلوع شمس دینی

که از او رسد شرارت به کواکب معانی

شعر سکوت , شعر در مورد سکوت , شعر در وصف سکوت , شعر درباره سکوت

شعری درباره ی طلوع خورشید

 زهی شبی که چنان نجم در طلوع آید

به روز روشن بدهد صفات ستاری

شعر نماز , شعر در مورد نماز , شعر در وصف نماز , شعر درباره نماز

شعر درباره ی غروب خورشید

 یک بار اگر ز مشرق رایت کند طلوع

من بعد مهر یاد نیاید ز خاورش

شعر رنگین کمان , شعر در مورد رنگین کمان , شعر در وصف رنگین کمان , شعر درباره رنگین کمان

شعری درباره ی غروب خورشید

 آنکو شناخت گردش خورشید و ماه را

جوید برای خفتن خود خوابگاه را

شعر ساحل , شعر در مورد ساحل , شعر در وصف ساحل , شعر درباره ساحل

شعر درباره ی غروب آفتاب

 نیست کبر و سرکشی در طینت روشندلان

پرتو خورشید پیش خاص و عام افتد به خاک

شعر اربعین , شعر در مورد اربعین , شعر در وصف اربعین , شعر درباره اربعین

یک بیت شعر درباره ی طلوع خورشید

 مرا ز پست و بلند سپهر باکی نیست

به یک قرار بود مهر در طلوع و افول

شعر پدر , شعر در مورد پدر , شعر درباره پدر , شعر در وصف پدر

شعر نو درمورد غروب آفتاب

 هر که بپرسدت که چون مهر طلوع می کند

جام صبوح خورده از خانه برآ که همچنین

شعر مادر , شعر در مورد مادر , شعر درباره مادر , شعر در وصف مادر

شعر کوتاه غروب خورشید

 نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را تغییر

طالع چون کنم این اختر بد روز را

شعر دوست , شعر در مورد دوست , شعر درباره دوست , شعر در وصف دوست

شعر کوتاه درباره طلوع خورشید

 بر من فتاد سایه خورشید سلطنت

و اکنون فراغت است ز خورشید خاورم

شعری در مورد تولد پیامبر

ای مهربانترین مهربانان

ای بهترین بهترینها

در این خجسته روز

در این طلوع شاد

روزی که زندگی ب لبان تو بوسه داد

در سالگرد بهاران هستی ات

خواهم که تا همیشه بمانی تو سر فراز

خواهم که تا همیشه توباشی عزیز وشاد

شعری در مورد ماه محرم

اصغر که نسیم عشق مویش بوسید

خورشید ولایت سر و رویش بوسید

می خواست حسین تا ببوسد لب او

تیر آمد و زودتر گلویش بوسید

شعر در مورد طلوع خورشید

آخرین بروز رسانی در : جمعه 15 شهریور 1398

کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام جسارت و لینک مستقیم بلا مانع است.