اس ام اس های عاشقانه و جالب

اس ام اس های عاشقانه و جالب

اس ام اس | اس ام اس های عاشقانه | اس ام اس عاشقانه اس ام اس عاشقانه sms asheghaneh • بیهوده است پی‌ِ خاطرات رفتن به باغی‌ میرسی‌ لبریزِ پاییز به …

اس ام اس رمانتیک آبان 92

اس ام اس رمانتیک آبان 92 SMS Romantik Aban • • • وقتـی مرا بغل مـی کنـی چنان جاذبه‌ آغوشت به جاذبه‌ زمین غلبـه مـیکنـد کـه روحـم بـه پـرواز درمی آیـد • …

اس ام اس عاشقانه و دل شکسته

اس ام اس عاشقانه و دل شکسته SMS Asheghane Delshekaste • • • به چــــه تشبیه کنم نــام تو را به بــــهار یا به آبی  زلال دریــــا ســـــاده تر می گویم تــو …

گریه عاشقانه

گریه عاشقانه , گریه عاشقانه ها , گریه عاشقانه مرد , گریه عاشقانه دختر

در این مطلب از سایت جسارت می خواهیم در مورد گریه عاشقانه صحبت کنیم. امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش گروه اس ام اس سایت جسارت است مورد توجه قرار گیرد.

گریه عاشقانه پسر , گریه عاشقانه , گریه عاشقانه عکس , گریه عاشقانه شعر

گریه عاشقانه دختر

باران که می بارد دلم برایت تنگ می شود

راه می افتم بدون چتر

من بغض می کنم ، آسمان گریه

کدام خیابان را بگردم ؟ کدام کوچه را ؟

بر کوبه ی کدام در بکوبم تا بر چارچوبش ظاهر شوی تو ؟ و بازم بشناسی مرا از من

به آغوشم بگیری و نپرسی هرگز که چه به روزگارم آورده است روزگار بی تو ماندن های بسیار !

هنگام تنهایی وقتی گریه میکنم در میان اشک ها هستی

اشک ها را پاک نمیکنم تا تو پیشم بمانی

چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند

گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

کاش می شد نوشت

تمام حرف هایی را که بغض شدند

ولی بر گونه جاری نشدند

کاش می شد

میگویند زمان طلاست اما من چشیدم

دروغ میگویند ، زمان آتش است

ثانیه به ثانیه اش میسوزاند

و تا به شعله ات نکشد نمیگذرد

گریه عاشقانه متن , گریه عاشقانه تصاویر , گریه های عاشقانه , گریه های عاشقانه مرد

گریه عاشقانه مرد

چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند

گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..

امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!

و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!

و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…

و غمــت سـهم ِ مــن!

دلم بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی…

مثل یک بوسه عاشقانه که یادم بیاورد هنوز زنده ام !

راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !

تو … هیچ کجا نیستی…

بهار من مرا بگذار و بگذر

رهایم کن برو دلدار و بگذر

من عادت می کنم اینجا به غمها

مرا پر کن از این اجبار و بگذر…

در کنار ساحل دریای غم

قایقی میسازم از دلواپسی

بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت

یک مسافر از دیار بی کسی

گریه های عاشقانه عکس , زندگانیت ترانه گریه هایت عاشقانه , گریه هایت عاشقانه , گریه های عاشقی

شعر در مورد گریه

کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون

، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …

آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار

بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …

آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …

گاهی از خیال من گذر می کنی …

بعد اشک می شوی …

رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من …

به من گفت برو گورِت رو گم کن …

و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !

کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :

“زبانم لال !”

چند تکه از تو

پریشان افتاد

ته فنجانی که فالم را می گرفت…

می گفت آرام نیستی

و فردا هیچ نامه ای نخواهد آمد…

نه از سفید و نه از سیاه . . .

دیگر از هیچ یک نمی نویسم !

دیگر نه از تو می نویسم و نه از رفتنت . . .

هیچ کدام را نمی خواهم ، همین چند سال خاطره برای گریه هایم کافیست !

تصاویر گریه های عاشقانه , عکسهای گریه های عاشقانه , کتاب گریه های عاشقانه , گریه مرد عاشق

چون ابر دجله دجله به دریا گریستم         چون کوه چشمه چشمه به صحرا گریستم

با صد هزار دیده ی روشن چو آسمان       شب تا به روز بر سر دنیا گریستم

در بزم روز گار که در خون طپد نشاط         مستانه تر زخنده مینا گریستم

دلم یک لحظه نبودت را تاب نمی اورد

ببین روزهای بی تو با من چه کرده است

دیگر گریه هم امانم نمی دهد

بغض بعد آزادی هم مرا رها نمی کند

اینروزها حسابی دورم شلوغ است دیگر تنها نیستم

وقتی یادت هست

خاطراتت هست

غمت هست

غصه ات هست

فقط نمیدانم چرا گریه میکنم . . .

تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت؟

تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت؟

تا به کی با ضربه های درد باید رام شد؟

یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد؟

بهر دیدار محبت تابه کی در انتظار؟

خسته ام از زندگی با غصه های بیشمار

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟

چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

دست خالی‌ که نمی‌شود به پیشواز خاطره رفت !

من هم وقتی‌ چمدانم پر از گریه شد راه می‌‌افتم . . .

قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند

گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند

زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…

آخرین بروز رسانی در : جمعه 8 شهریور 1398

کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام جسارت و لینک مستقیم بلا مانع است.