جدیدترین و بهترین عکس های رضا ایرانمنش + بیوگرافی کامل
عکس های جدید شیرین اسماعیلی + بیوگرافی
عکس های جدید شیرین اسماعیلی + بیوگرافی برای دیدن عکس های جدید شیرین اسماعیلی و بیوگرافی به ادامه مطلب مراجعه کنید
بهاره افشاری و فرزاد حسنی در نمایش من آن جا نیستم
بهاره افشاری و فرزاد حسنی در نمایش من آن جا نیستم برای دیدن عکس بهاره افشاری و فرزاد حسنی در نمایش من آن جا نیستم به ادامه مطلب مراجعه کنید
عکس دیدنی و جالب گلبو دختر مهدی مهدوی
عکس دیدنی و جالب گلبو دختر مهدی مهدوی برای دیدن عکس دیدنی و جالب گلبو دختر مهدی مهدوی به ادامه مطلب مراجعه کنید
عکس های جدید رضا ایرانمنش + بیوگرافی
برای دیدن عکس های جدید رضا ایرانمنش و بیوگرافی
به ادامه مطلب مراجعه کنید
بیوگرافی رضا ایرانمنش
محمدرضا ایرانمنش بازیگر سینما و تلویزیون در تاریخ و سال 1346 در جیرفت کرمان متولد شده است
محمدرضا ایرانمنش فارغالتحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و فوق لیسانس کارگردانی از دانشکده تربیت معلم است.
محمدرضا ایرانمنش در سال ۱۳۶۵ ازدواج میکند و در بیش از ۶۰ فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی حضور داشتهاست.
در سال ۱۳۷۲ برای بازی در فیلم سجاده آتش نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
محمدرضا ایرانمنش همچنین از جانبازان جنگ ایران و عراق است.
محمدرضا ایرانمنش در عملیاتهای متعددی حضور داشت و در عملیات والفجر ۸ به علت استشمام گاز خردل، جانباز شیمیایی میشود.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «رضا ایرانمنش» بازیگر سینما و تلویزیون در روزهای پایانی فروردینماه ۱۳۹۱ به کما رفت، اما در ۲۵ فروردین به هوش آمد.
محمدرضا ایرانمنش پس از به هوش آمدن در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفت :
من تقریباً ۱۷ بار به کما رفتم، ۴ سال پیش هم یک بار مرگ مغزی شدم،
شاید باورتان نشود اما من ۴ ساعت کاملاً مرده بودم. مرا به سردخانه بردند و بعد از ۴ ساعت دوباره برگشتم.
۲ بار از دفعاتی که به کما رفته بودم، خاطرات واضحی را به یاد دارم، احساس میکردم در خلأ هستم،
میتوانستم خیلی سریع به هر جا که اراده کنم بروم. اما دلم نمیآمد از کنار جسمم آن طرفتر بروم، مثل یک رؤیا بود.
یکی از بچهها از بههوش آمدن من – بعد از یک ماه بیهوشی- فیلم گرفته بود،
در فیلم دیدم که گریه و التماس میکنم و همه را به قرآن قسم میدهم که نمیخواهم برگردم،
من سبک و رها بدون هیچ دردی در ابرها بودم، اما هر لحظه به زمین نزدیکتر میشدم دلم نمیخواست برگردم.
اما بالاخره برگشتم و دوباره سنگین شدم دوباره دردها برگشتند. قبل از هوشیاری کامل صدای بوق دستگاهها به من یادآوری میکردند
که برگشتهام و میفهمم دوباره به «آتیه» آمدهام.»
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش
عکس های جدید رضا ایرانمنش