گلچین زیباترین شعر در مورد خسیس
گلچین زیباترین شعر در مورد پنجشنبه
شعر در مورد پنجشنبه شعر پنجشنبه,شعر پنجشنبه ها,شعر پنجشنبه آخر سال,شعر پنجشنبه شب,شعر پنجشنبه اموات,شعر پنجشنبه تیک تاک,شعر پنجشنبه امام زمان,شعر پنجشنبه پینه دوزه,شعر پنجشنبه ها رضا صادقی,متن شعر پنجشنبه تیک تاک,متن …
شعر دل شکستن | 16 شعر در مورد دل شکستن دوست
شعر در مورد دل شکستن در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دل شکستن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار …
گلچین زیباترین شعر در مورد تدبیر
شعر در مورد تدبیر ,شعر در مورد تدبیر و دوراندیشی,شعر درباره ی تدبیر و دوراندیشی,شعر در مورد تدبیر,شعر در مورد تدبیر و امید,شعر در مورد دولت تدبیر و امید,شعر درباره تدبیر,شعر در …
شعر در مورد خسیس
شعر در مورد خسیس ،شعر درباره خسیس بودن،شعر در مورد آدم خسیس،شعری درمورد خسیس،شعر درباره خسیس،شعر در مورد خسیس بودن،شعر در مورد خسیسی،شعر درباره ی خسیس،شعر خسیس،شعر خسیسی،شعر در مورد خسیس بودن،شعر خسیس،شعر درباره خسیس بودن،شعر طنز خسیس،شعر درباره خسیس،شعر مرد خسیس،شعر در مورد خسیسی،شعر در مورد خسیس،شعر درباره ی خسیس،شعری درمورد خسیس،شعر در مورد آدم خسیس،شعر خسیس از سعدی،شعر خسیس از حافظ،شعر خسیس از مولانا،شعر خسیس از مولوی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد خسیس برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
خسیسی صدا کرد دمی همسرش
وصییت کند روز آخر برش
چو هشتاد بگذشته عمرم بسر
وصیت کنم بر تو ای همسفر
اگر مردم و رفتم از این جهان
تو لطفی نما بر من ای مهربان
تمامی مالم نما اسکناس
به صندوق بر بند و نه در لباس
کنارم درون کفن دفن کن
مرا زین عمل نازنین شاد کن
چو زن قول دادمرد آسوده شد
به درد جداییش آلوده شد
بمرد و به تابوت بردند مرد
بشستند و غسلش بدادند چند
زمانی که وقت کفن سر رسید
زنک با وصییت همی سر رسید
چو بنهاد صندوق اندر کفن
شدند معترض آنزمان مرد و زن
که بیهوده باشد تلاشت ببار
دگر مرده ثروت نیاید بکار
ز مردم چو اصرار گردید زیاد
زنک گفت : نباشید به من انتقاد
که من قول دادم به شوی گرام
وصیت نمایم عمل والسلام
تمامی ثروت فروختم زجان
به بانک در حسابم گذاشتم بدان
و آن چه که همراه شویم برند
یکی چک کشیدم که آنجا خرند
اگر شوی من کرد تقاضای پول
نیازش بر آورده گردد نماید وصول
شعر در مورد خسیس
یادم نمیره حرفتو
“چشمام مال تو خسیس”
رفتی،ببین اما هنوز
شعرامو میبافن چشات
چشمام خیسِ اشکن و
آروم توو خوابن چشات
نگفته بودی دست من
بی تو قراره سرد بشه
آغوش دلتنگم ازت
حتی توو خوابم ترد بشه..!
شعر درباره خسیس بودن
ذهن خسیس چشم شب ،افسرده درتوفان زور
شیرهوس خورده ست و خون نم نم سراید درجواب
شعر در مورد آدم خسیس
به صاعقه چشمانت نیازمندم
اندک شرری ببار
ای ابر خسیس مهربانی..
شعری درمورد خسیس
بسی خشک و خسیس و بی محبت
که این بد خصلتی بودش چو عادت
شعر درباره خسیس
دیگر این بار با تو خواهم بود
ای خیس ترین خسیس شسته در تلاطم اوهام
خیال مکن که نقش خاطره ات
برسراپرده یادهایم رنگ خواهد باخت !
بیهوده مگریز !
در اقلیم خیالاتم- از خودم هم
گریزی نیست!
وشکّی نیست ، هرچه هست توست
آری
این است خیال پادشاهی دوست
شعر در مورد خسیس بودن
دیگر این بار با تو خواهم بود
ای خیس ترین خسیس شسته در تلاطم اوهام
خیال مکن که نقش خاطره ات
برسراپرده یادهایم رنگ خواهد باخت !
بیهوده مگریز !
در اقلیم خیالاتم- از خودم هم
گریزی نیست!
وشکّی نیست ، هرچه هست توست
آری
این است خیال پادشاهی دوست
شعر در مورد خسیسی
را هی سخت، گلی حصار خار
من خس واو خسیس
نه!
حول وحوش چشمهایش
حتی!
قطره ای هم از طراوت نیست!
مهم نیست
با آنکه بسیار افسرده ام
بی آنکه بخواهم واراده کنم
چشمهای خیسم را دوباره می بندم
شعر درباره ی خسیس
بخدا من خسیس نیستم
سبد دلم پر از عشق و مهربانیست
می خواهم همه را به پای تو بریزم
برای خاطر این دل چرانمی مانی؟
پنجره های دلت را به رویم بگشا
مرا با نگاهی
با کلامی
شاد کن
بین آمدن من و ماندن تو
ترانه ای در حال احتضار است…
شعر خسیس
یلدایی ساختم
از حضور تو
در تاریک و روشن هوا
عشق پرسه می زد
در میان
بازوان خسیس و چسبناک تو
شعر خسیسی
قصه نویس !
اینقدر ننویس بارونای خیس
ابرای خسیس
به بار که از من بنویس
شعر در مورد خسیس بودن
دلم برایت می سوزد خدا
تازگی ها خسیس شده ای
او را به من بر نمی گردانی
دلم برایت می سوزد خدا
تازگی ها….
قبول کن جهنمی شده ای..
شعر خسیس
آسمان تعطیل است
بادها بیکارند
ابر ها خشک و خسیس
هق هق گریه ی خود را خوردند
من دلم می خواهد
دستمالی خیس
روی پیشانی تبدار بیابان بکشم
دستمالم را اما افسوس
نان ماشینی
در تصرف دارد
شعر درباره خسیس بودن
قطره قطره… چقدر این روزها واژه هانرم نرم میشکنند!
نمیگریند باز این ابرهای خسیس که برگها میریزند
شعر طنز خسیس
گرفتم اینکه به یک بیضه املتی پختند
خسیس مایه چرا مرغها نکرد به سیخ؟
شعر درباره خسیس
من چه باید بکنم
تا تو دیگر بر نتابی اینچنین دور و کنار
تا غم دوری ی تو
نکند خواهش از این چشم خسیس
از برای تسکین
دو سه اشکی اینچنین بی مقدار؟
شعر مرد خسیس
آسمان
می بخشدو
زمین خسیس ترازآن که
نم پس دهد
شعر در مورد خسیسی
آنقَدَر ابهام ها، پیرایه ها، با من خسیس
هر ترانه، هر نوشته، هر غزل ، معنایِ من
شعر در مورد خسیس
چنین گفته بودن که شخصی خسیس
که گم کرده بودش نگین نفیس
شعر درباره ی خسیس
و درویشی آن مال یابنده شد
به نزد خسیس او شتابنده شد
شعری درمورد خسیس
به خود گفت مرد خسیس اینچنین
که مالم بیفتاده روی زمین
شعر در مورد آدم خسیس
سردی چو گل یخ خسیس احساسی
همچون گدای کوی تو اما زپا نمی شینم
شعر خسیس از سعدی
رفته ای و یاد تو ماندنی تر از نسیم
صبحدم چه بی فروغ، کوچه ها چه بی شمیم
چشم های ما چه خیس ای طبیعت خسیس
عمر ناز گل چه کم کهنه رسمی از قدیم
شعر خسیس از حافظ
آندگر دارد وخوب نمینوشد
وان بنده ی خسیس خداست
شعر خسیس از مولانا
گوشه ی چشم مادران زمین شور تصویر می شود باران
کف دستان ابرهای خسیس سخت زنجیر می شود باران
شعر خسیس از مولوی
میبنی شادی و خنده درمون دردهاست
پس بخند خسیس بازی دیگه دچار مرگ شده
شعر در مورد خسیس
چه شعر ها که گفته ام برای چشم های تو
برای بی خیالیت و سایه ی خسیس تو
شعر درباره خسیس بودن
باران هم
خسیس شده است
شیمیدانی گفت
در فرازِ ابر
شعر در مورد آدم خسیس
مثل گاز نشت شده
مرا بکش
درسخاوت دلت
نمی خواهم عمری زندگی کنم
با ترکش چشمی خسیس
دراحتضاری طولانی
و
پرهیاهو.
شعری درمورد خسیس
تو صداقتِ دلم شکی نبـــــــــــود
میدونم دستای اون نمک نداشـت
با خسیس و عاق دل رفته سفــــــر
توی قلبِ دلبرش دردش نکاشت
شعر درباره خسیس
مثل بالشت یک عاشق که همیشه میشه خیس
مثل یک دست و دل باز میون این همه خسیس!!
شعر در مورد خسیس بودن
خسیس تو با این همه ابر
انتظار از کویر سوخته داری ؟
شعر در مورد خسیسی
یک روز خوشحال ،دیگر روز عصبی و ناراحت
یک روز ولخرج ، یک روز حریص و خسیس
شعر درباره ی خسیس
اینجا زمان خسیس گشته و دوری نتیجه اش
تنها نشستن و کشیدن سیگار می شود
شعر خسیس،شعر خسیسی
نخندید و نخوانیدم خسیس، اما به جان تو
ز سمسار سرِ کوچه، درِ قندان طلبکارم
شعر در مورد خسیس بودن
این رباعی سالهاست تسلی خاطر من است
باخود گفتم .خسیس نباش به دوستان هم بگو.
شعر خسیس
غبارآسایِ اسکندرِ تکرار
دماوندی است جُنُب ؛
از شاهرگهایِ خطور
که غریوِ کدِر تا خون
شعر درباره خسیس بودن
بوی بید مُشک صوت چرخریس
بعداز آن فصل زمستان خســیس
شعر طنز خسیس
زیاد نمی خواهم ازت دنیا
خسیس مباش…
تمام یک نفر سهم من باشد فقط !
شعر درباره خسیس
یه روزایی خسیس و گاهی تاعی
به دریا روزی کوسه،، گاهی ماهی
شعر مرد خسیس
های زمستان خسیس
لااقل
رد پایش را میپوشاندی…
شعر در مورد خسیسی
خسیس تر ز جهان آن خسیس طبعانند
که دل به عشوه این بیوفا گذاشته اند
شعر در مورد خسیس
نفس خسیس گشت ز پیری خسیس تر
از رخت کهنه حرص گدا تازه می شود
شعر درباره ی خسیس
همصحبت خسیس کند نفس را خسیس
پهلو تهی ز کاه کند کهربای من
شعری درمورد خسیس
نفس خسیس دایم کار خسیس جوید
پیوسته زنده باشد آتش به ژاژخایی
شعر در مورد آدم خسیس
خسیس باده چو نوشد خسیس تر گردد
که بستگیش فزاید گره چو تر گردد
شعر خسیس از سعدی
چون چنان دید روزگار خسیس
که مرو را عزیمتیست چنین
شعر خسیس از حافظ
قیمت خویشتن خسیس مکن
که تو در اصل جوهری نابی
شعر خسیس از مولانا
نظم همه رقیه دیو خسیس
نکته او زاده روح الامین
شعر خسیس از مولوی
دزد ناگه خسیس دزد بود
دزد خانه نفیس دزد بود
شعر در مورد خسیس
هیچ شریفی خسیس رای نباشد
آتش یاقوت ژاژخای نباشد
شعر درباره خسیس بودن
خسیس از هنرپیشگان عیب بیند
مگس بیشتر بر جراحت نشیند
شعر در مورد آدم خسیس
هست دنیا همچو مرداری خسیس
کم مگردان اندرو جان نفیس
شعری درمورد خسیس
یک کتابی بهر ما اینجا نویس
کوری چشم حسودان خسیس
شعر درباره خسیس
لیک نه مرغ خسیس خانگی
بلک مرغ دانش و فرزانگی
شعر در مورد خسیس بودن
او جان خسیس کی پذیرد
جانی خواهد چو بحر عمان
شعر در مورد خسیسی
جان نادیده خسیس شده
جان دیده رسیده در دیده
شعر درباره ی خسیس
هر جان خسیس کان ندارد
می پندارد که تو همینی
شعر خسیس
هرگز نشود خسیس و کاهل
اندر دو جهان بخیره مشهور
شعر خسیسی
غره شدی بدانچه پسندیدت
هر کاهل خسیس تن آسانی
شعر در مورد خسیس بودن
باشد این مقتضای طبع خسیس
لیک بر حاضران کند تلبیس
شعر خسیس
زیرک هوشمند نقد نفیس
کی پسندد طفیل جنس خسیس
شعر درباره خسیس بودن
منوش می به حریفان سفله طبع خسیس
که تا به وقت خمارت صداع نفزاید
شعر طنز خسیس
خاک بیزی کنی و داری گنج
بس خسیس اوفتاده ای به مرنج
شعر درباره خسیس
آ زاده گر کریم نیابد ورا چه عجب
گر زی خسیس طبع گراید به اضطرار
شعر مرد خسیس
مشتی خسیس ریزه که اهل سخن نیند
با من قران کنند وقرینان من نیند
شعر در مورد خسیسی
روح را کس نکند دستخوش نفس خسیس
عاقلان آینه چین نفرستند بزنگ
شعر در مورد خسیس
چو طاعت آری و خدمت کنی و نشناسند
چرا خسیس کنی نفس خویش را مقدار؟
شعر درباره ی خسیس
زاغ ملعون از آن خسیس ترست
که فرستند باز بر اثرش
شعری درمورد خسیس
بهترست از سؤال کردن و طمع
وایستادن به پیش مرد خسیس
شعر در مورد آدم خسیس
ستمی نیست چو ایثار به بنیاد خسیس
می درد پوست چو ماهی زدرم میگذرد
شعر خسیس از سعدی
در سعی بذل کوش که اینجا خسیس هم
جان دادنش بحسرت جاوید جود کرد